محل لوگو

دانلود تحقیق در موردتجلی و امکان فقری


دانلود تحقیق در موردتجلی و امکان فقری

نام فایل : تجلی و امکان فقری

فرمت : .ppt

تعداد صفحه/اسلاید : 87

حجم : 0 مگابایت


بنام خدا
تجلی و امکان فقری
تحلیل مفهومی علیت
علیت، مفهومی اضافی و حاکی از رابطه خاص میان دو چیز است.
پس فهم درست آن، به فهم طرفین آن (علّت و معلول) وابسته است.
معانی علّت: مفهوم عام، چیزی که‏ شی‏ دیگر بر آن متوقّف و محتاج است. این معنا، شامل علت تامّ و ناقص است. «رابطه علیّت و معلولیّت، ‏ استناد واقعیتی به واقعیت دیگر» است (مطهری، 3/190)
مفهوم خاص، چیزی که از وجود آن، وجود معلول و از عدم آن، عدم معلول لازم می‏آید و میان آن و معلولش در وجود و عدم، تلازم حاکم است (ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، 2/127)
علیت رابطه ویژه میان علّت و معلول است؛ تلازم وجودی میان دو چیزی که یکی از دیگری صادر شده است. (بهمنیار، 519).
فلسفی بودن اصل علیت
مسائل: 1- فلسفی 2- فروفلسفی (حسی و تجربی) 3- فرافلسفی (پیش فرض فلسفه و مسائل فلسفی) بی نیاز از اثبات
علیت، مسأله‌ای فلسفی است، زیرا علت و معلول از لواحق‏ موجود بما هو موجود است (ابن سینا، الشفا، 257)
پس ‏روش اثبات آن، عقلانی است نه تجربی، زیرا کار حس، احساس دو چیزی‏ است که در پی هم رخ می‏دهند.
حتی درک تعاقب نیز، یافته حس به تنهایی نیست، چون . کار حسّ، تنها احساس دو چیز است. (ابن سینا، همان، ص 8).
نظریه: علیت فرافلسفی (پیش فرض فلسفه و مسائل فلسفی)
راه‌های کشف و اثبات علیت از نظر حکمای اسلامی
راه یکم راه امکان ذاتی ماهیت: هر ممکنی، ذاتا نسبت به وجود و عدم، لا اقتضا است. ولی همین شی‏، در متن خارج، به دلیل محال بودن ارتفاع نقیضین، یا موجود و یا معدوم‏ است
برای موجود یا معدوم شدن، از سه حال خارج نیست:1- ذات آن برای‏ موجود یا معدوم شدنش کافی باشد. 2- رجحان خودبه‏خودی وجود و عدم بر یکدیگر. 3- چیز دیگری سبب موجود یا معدوم شدن آن ‏گردد.
شق اول محال است «زیرا اگر اقتضای وجود کردی واجب الوجود بودی و اگر اقتضای عدم خود کردی ممتنع الوجود بودی» (سهروردی، 135)، درحالی که بنا به فرض، ماهیت ممکن است.
هر ماهیتی در مقام ذات، نسبت به وجود و عدم لا اقتضاست؛ حال اگر به خودش وجود یا عدم بخشد، لازم می‏آید هم واجد یکی از آن دو و هم فاقد آن باشد که اجتماع نقیضین است.
ادامه
شق دوم ترجح بلا مرجح است که به اجتماع‏ نقیضین (تساوی و عدم‏تساوی) برمی‌گیردد.
برخی، محال بودن این شق را بدیهی دانسته‏اند (ابن سینا، ص 38؛فخر رازی، 1/95).
با‏ محال بودن آن دو، شق ثالث اثبات می‏شود زیرا تقسیم مذکور بر حصر عقلی استوار است (ابن سینا، صص 38-39)
راه دوم بداهت نیاز ممکن به علت
صرف تصور موضوع و محمول آن‏ برای تصدیق آن کافی است (طوسی، 78؛لاهیجی، 294) بر این اساس وجود علت برای خروج ماهیت از حد استوا بدیهی است اما ضرورت میان علت و معلول با ‏ برهان اثبات می‏شود (ابن سینا، همان، ص 39؛ التعلیقات، 1/23؛ ملا صدرا، 2، 131)
علیت، بدیهی اولی است. هر انسانی بلکه برخی از حیوانات‏ هم به حسب فطرت و غریزه با اصل علیت آشنا هستند. برخورد آدمیان با حوادث و سؤال از علت پیدایش آن‌ها و شیوه مواجهه حیوانات با حوادث و جستجوی آن‌ها از منشأ صداها و بوها، شاهد این مدعاست (صدر، ص 261)
ادامه
افزون بر این با هیچ استدلالی نه می‏توان علیت را اثبات و نه نفی‏ نمود، زیرا هر استدلالی، متشکل از مقدمات و نتیجه است و میان مقدمات و نتیجه آن، علیت و ضرورت حاکم است (سبزواری، شرح المنظومة، 1/283) پس، اقامه هر دلیلی بر اثبات یا نفی علیت، مسبوق به قبول آن‏ است
«اگر مسأله علیت ثابت شود، بحث نیز جایز است وگرنه مجال بحث نیز از بین خواهد رفت» (ملا صدرا، 3/163)
راه سوم کشف علیت(نه اثبات برهانی آن)
به‌نظر علامه و شاگردان وی انسان همانطوری که به‏ نفس خود و حالات و افعال آن علم حضوری دارد، به وابستگی وجودی این حالات و افعال نفسانی به نفس هم، علم حضوری دارد.
با مشاهده علیت میان نفس و قوا و حالات و افعال آن‏ در مقام علم حضوری، نفس را علت و حالات و افعال آن ‏را معلول می‏نامد و سپس به‏ بسط این یافته درونی پرداخته و با معیارهای خاص، به تعمیم آن به‏ موارد بیرون از نفس می‏پردازد (طباطبایی، اصول فلسفه، 2/60-63).
از راه دریافت حضوری‏ وابستگی وجودی افعال نفسانی به نفس، بر اساس قاعده حکم الامثال، علیت تعمیم داده می‌شود؛ (همان، 3/184؛ همو، نهایة الحکمة، ص 245)
ارزیابی راه‌های کشف و اثبات علیت
راه علامه با دو اشکال مواجه‏ است.
اشکال یکم: آنچه که با علم حضوری به نفس و افعال آن، کشف می‏شود وابستگی وجودی افعالی در حوزه نفس به نفس می‏باشد. اما اینکه این افعال از نفس صادر شده‏اند یا نه، از قلمرو علم حضوری بیرون است.
کسی‏ که علیت را نسبت به حوادث خارجی انکار کند و توالی آن‌ها را به عادت الهی، تصادف و مانند آن ارجاع ‏دهد، نسبت به حوادث متوالی درونی نیز همان‏ را می‏گوید. (جوادی آملی، 2/346-347)
با علم حضوری، فقط وجود نفس و حالات درونی و وابستگی آن‌ها به‏ نفس دریافت می‏شود و علت دانستن نفس و معلول‏ شمردن حالات درونی برای آن، مسبوق به پذیرفتن علیت و مبتنی به آن است.
اشکال دوم
چگونه می‏توان فهمید که اشیا خارجی مانند حالات نفسانی‏ هستند؟ حالات درونی، امور عرضی‏اند در حالی که اشیا خارجی اعم‏ از جواهر و اعراض‏اند؛ حال به چه دلیلی این‌ها را امثال هم می‏نامیم و حکم اعراض‏ درونی را به جواهر و اعراض بیرونی سرایت می‏دهیم؟
....


مبلغ قابل پرداخت 6,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۸ فروردین ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 123

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما