قسمتی از متن :
1
سر آغاز:
اسلام، زن را مانند مرد برخوردار از روح كامل انسانى و اراده و اختيار مىداند و او را در مسير تكامل كه هدف خلقت است مىبيند و هر دو را در يك رديف قرار داده و با خطاب يا ايّها النّاس و يا ايّها الّذين آمنوا مخاطب ساخته است.
قرآن با اين خطابش زن را كه در قعر ذلّت و پستى بود و از هرگونه حقوق فردى و اجتماعى خويش محروم بود، و به عنوان يك موجود ناقص كه فاقد روح و اراده و اختيار باشد معرّفى شد بود، به اوج عزّت و سرافرازى صعود داد و تاج افتخار كرّمنا بنى آدم را بر فرق او نهاد و او را همرديف با مرد انسان و خليفة اللّه فى الارض ناميد.
قرآن با اين بيان بر تمام عقائد و باورهاى جاهلى و اديان تحريف شده كه زن را موجود وابسته و غير مستقل و در مرتبه پايينتر از مرد و طفيلى آن مىدانستند بىاعتبار نموده و بر همه آنها خط بطلان كشيد.
تساوى ارزش زن و مرد در خطابات قرآنى:
در قرآن كريم، بر خلاف ساير اديان و عقايد و باورهاى حاكم بر جامعه آن روز، زن در بسيار از مسايل و كارها مساوى و همطراز با مرد ذكر شده است؛ گرچه در بعض چيزها بين اين دو به حسب ظاهر تفاوت احساس مىشود، مانند سهم ارث و يا واگذارى مسئوليت خانواده به عهده مرد و امثال اينها، ولى اينگونه تفاوتها ارتباط با موقعيت اجتماعى و شرايط طبيعى آنها دارد و هيچ گونه فرقى از نظر جنبههاى انسانى و مقامات معنوى ميان زن و مرد در برنامههاى اسلام وجود ندارد و هر دو مساوى و برابر هستند، و اين تساوى حداقل در سه زمينه مختلف قابل بحث و بررسى است.
تساوی از نظر خلقت:
اگر بخواهيم نظر قرآن و خطابات قانونى او را درباره خلقت زن بدانيم لازم است ابتدا به سرشت زن و مرد كه در ساير كتابهاى مذهبى مطرح شده توجّه كنيم، و نيز با عقايد و باورهاى مردم آن زمان لااقل با عقيده مردم شبه جزيره عربستان كه قرآن در آنجا نازل گرديده نسبت به اين موضوع آشنايى پيدا كنيم تا به خوبى و روشنى بيان قرآن در اين باره معلوم بشود.
از كتابهاى مذهبى كه امروز در دسترس مىباشد و پيروان قابل توجّه هم در دنيا دارد تورات و انجيل است. زن در اين دو كتاب از نظر خلقت و آفرينش مانند جهات ديگر، در مرحله پايينتر و جنس پستتر از مرد معرّفى شده تبعى و طفيلى آن ذكر گرديده است.
در تورات در سفر پيدايش باب دوم آيه 76 آمده است:
خداوند، آدم را از خاك سرشت و در بينى وى روحى حيات دميد و آدم نفس زنده شد.
در آيات 21 تا 24 همين باب درباره خلقت حوّا آمده است:
پس از آنكه خداوند خواب را بر آدم مستولى كرد يكى از دندههايش را گرفت زنى بنا كرد و نزد آدم آورد، و آدم گفت اين است استخوانى از استخوانهايم و گوشتى از گوشتم، از اينرو، نساء ناميده شد؛ زيرا از انسان گرفته شده است.(1)
در اناجل هم قصّه آدم و حوّا آمده است. در انجيل برنا، در فصل 39، آيات 30 ـ 32، مثل همين داستان كه در تورات آمده ذكر شده است:
پس چون خدا انسان را تنها ديد فرمود خوش نيست اينكه تنها باشد پس از اينرو او را به خواب كرد و گرفت دنده را از سوى دل و آنجا را از گوشت پر كرد و از آن دنده حوا را آفريد و زن براى آدم گردانيد.(2)
2
قرآن كريم عارى از داستانهايى است كه در تورات و انجيل براى تحقير زنان جعل گرديدهاند، و در آن كوچكترين اشاره نشده كه ارزش اوّلين زنى كه خداوند خلق فرمود كمتر از اوّلين مرد بوده يا اينكه زن از يكى دندههاى مرد به وجود آمده يا زن در خلفت تبعى و طفيلى مرد است. برعكس، قرآن در محيطى كه براى زن هيچگونه استقلال در زندگى قائل نبود، و هيچگونه حق و حقوقى براى او مىديد، حرمت و شرافتى براى او جُز حرمت و شرافت خانواده نمىشناخت و دختران را زنده به گور مىكردند و در چنين محيط با بيان رسا و منطق محكم اعلام مىدارد زن از نظر خلقت مانند مرد فرد از افراد انسان است كه در ماده و عنصر پيدايشش دو نفر انسان نر و ماده شركت و دخالت داشته و هيچيك از اين دو بر ديگرى ترجيح و برترى ندارد، و در نتيجه، تمام افراد بشر چه زن باشد يا مرد امثال يكديگرند و اگر ترجيح و برترى هم باشد در اصل خلقت آنها نيست بلكه به واسطه كسب فضائل اخلاقى و كمالات نفسانى است كه آنها بدست آورده است چون
الف) زن و مرد از يك پدر و مادر بوجود آمده است.
يا ايّها النّاس انّا خلقناكم من ذكرٍ و انثى و جعلنا شعوباً و قبائلاً لتعاوفوا انّ اكرمكُم عند اللّه اتقاكم. (3)
ب) زن و مرد از نفس واحده خلق شده است.
يا ايّها النّاس اتّقوا ربّكُم الّذى خلقكم من نفس واحدة و خلق منها زوجها(4)هو الّذى خلقكم من نفس واحدة و جعل منها زوجها... (5)
ج) زن آدم از جنس آدم آفريده شده است.
چنان كه در ذيل دو آيه مباركه آمده «و خلق منها زوجها» «و جعل منها زوجها»
د) زن و مرد مكمّل يكديگرند.
«هُنّ لباس لكم و انتم لباس لهنّ.»(6)
خروج آدم از بهشت دليل بر پستى زن نمىشود.
در داستان آدم در تورات و انجيل آمده كه حوّا در باغ عدن موجب فريب و گمراهى آدم شد و آدم از فرمان خداوند سرپيچى نمايد و از آن درخت ممنوعه بخورد، در تورات در سفر پيدايش باب 3 آيه 6 پس از آنكه شيطان حوّا را فريب داد كه از آن درخت بخورد آمده
...چون زن ديد آن درخت براى خوراك نيكو... پس از ميوهاش گرفت و بخورد و به شوهر خود نيز داد.
در آيه 12 همان باب پس از آنكه خداوند به آدم فرمود من ترا از خوردن آن درخت نهى كردم چرا از آن خوردى؟، دارد
آدم گفت: اين زن كه قرين من ساختى از ميوه آن درخت به من داد و من خوردم(7).
در انجيل برنابا فصل 40 آيات 26 و 27 دارد پس از آنكه شيطان حوّا را فريب داد كه از آن درخت ممنوعه بخورد.حوّا گرفت از آن ثمرهها خورد وقتى همسرش آدم بدار شُد از آن به او هم داد و آن هم بخورد.(8)
شارحان كتابهاى مقدّس و ارباب كليسا از اين آيات اينطور استفاده مىكنند كه زن موجب بدبختى نوع بشر گرديد و گرنه آدميان هميشه در بهشت مىبودند و از اينرو با نظر نفرت به او نگاه مىكنند.(9)
كشيش توتوليان اين احساس عمومى را در كتابش نشان داد و زنان را به عنوان دروازه شيطان، شكننده مهر شجره ممنوعه، ترك كننده شريعت الهى و نابود كننده تصوير خدا يعنى انسان توصيف كرد.(10)
تصاویری از چند صفحه نخست فایل :
توجه فرمایید بدلیل تهیه ی تصویر با نرم افزار های خارجی متن نمایش داده شده در تصاویر ممکن است دارای اشکالاتی در نمایش برخی حروف باشد که در فایل اصلی بدون مشکل است
مبلغ قابل پرداخت 8,000 تومان
برچسب های مهم