لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
جنگ حنین
پیغمبر اسلام پس از فتح مكه پانزده روز در مكه ماند و در این مدت به نشر تعالیم اسلام و محو آثار شرك و بت پرستى كه قرنها بر آن سرزمین حكومت كرده و پایگاه توحید را به صورت مركز شرك در آورده بود همت گماشت و در ضمن با خویشان خود نیز تجدید عهدى كرده و در سایه اسلام همه كدورتها و اختلافات برطرف گردید و محیط انس و الفتى در كنار بناى با عظمت كعبه براى همه افرادى كه در مكه بودند و یا از مدینه به همراه رسول خدا(ص)آمده بودند، فراهم شده بود.
اما نیروى اهریمنى شیطان كه حاضر نبود به این آسانى در برابر نیروى توحید و اسلام تسلیم گردد این بار فكر خود را به سوى قبایل اطراف مكه متوجه كرد و آنجا را دامنه فعالیتخویش قرار داد و گروهى از بت پرستان و سركردگان آن حدود را كه هنوز مسلمان نشده و محمد(ص)را به عنوان یك كشور گشایى كه مىخواهد همه قبایل را تحت تسلط خویش در آورد و بر آنها حكومت كند مىشناختند تحریك كرد تا جبهه واحدى بر ضد پیغمبر اسلام تشكیل دهند و پیش از آنكه از طرف مسلمانان مورد حمله قرار گیرند آنها براى جنگ و حمله آماده شوند.
در میان سران قبایل مزبور مالك بن عوف نصرى بیش از دیگران جنب و جوش داشت و براى گرد آوردن قبایل فعالیت مىكرد و با اینكه حدود سى سال بیشتر از عمر او نمىگذشتبه خاطر شجاعت و سلحشورى كه داشت مورد احترام قبایل پرجمعیت آن اطراف بود و از وى حرف شنوایى داشتند. وى تا جایى كه توانست قبیلههاى ساكن كوههاى جنوبى مكه را كه از هوازن بودند مانند بنى سعد (2) ، بنى جشم، بنى هلال و همچنین قبیله ثقیف را كه در طائف سكونت داشتند با خود همراه كرده و به نقل برخى از مورخان نزدیك به سى هزار نفر از آنها را در جایى به نام«اوطاس» (3) براى جنگ بامسلمانان و زدن یك ضربه كارى به لشكر اسلام جمع كرد و خود او نیز فرماندهى آنها را به عهده گرفت و تحت فرمان او به سوى حنین حركت كردند
2
.
اى گروه هوازن یا از من اطاعت و پیروى كنید و یا هم اكنون نوك شمشیر را بر سینهام مىگذارم و آن قدر فشار مىدهم تا از پشتسرم بیرون آید و بدین ترتیب بهزندگى خود خاتمه مىدهم!
مالك دستور داده هر كس مىخواهد در این جنگ شركت كند باید زن و فرزند و اموال خود را نیز همراه بیاورد و منظورش این بود كه مردان در هنگامه جنگ بهتر پایدارى كنند و به خاطر مال و زن و فرزند هم كه شده تا سر حد مرگ مقاومت داشته باشند.
در میان لشكریان مزبور پیرمردى سالخورده و با تجربه در فنون جنگى وجود داشت كه نامش درید بن صمة بود و از قبیله بنى جشم محسوب مىشد و با اینكه كارى از او ساخته نبود و كهولت و پیرى مانع از آن بود كه بتواند جنگ كند و بخصوص كه بنا بر نقل جمعى از مورخین نابینا نیز شده بود، اما قبیلههاى هوازن معمولا او را در جنگها همراه مىبردند تا از تجربیات و اطلاعات جنگى او استفاده كنند.
درید بن صمه وقتى صداى زن و بچه و چهارپایان به گوشش خورد و دانست كه به دستور مالك آنها را همراه آوردهاند، او را خواست و به وى پرخاش كرده گفت: تو را به جنگ چه كار؟تو گوسفند چرانى بیش نیستى؟آخر این چه كارى است كردهاى؟مگر از لشكر فرارى چیزى مىتواند جلوگیرى كند؟اگر جنگ به پیروزى تو انجام شود كه همان مردان جنگى و شمشیر و نیزهشان به كار تو خورده و مورد استفاده قرار گرفته و اگر به شكست تو منجر گردد آن وقت است كه همه چیز را از دست داده و تمام دارایى و ما یملك خود را تسلیم دشمن كردهاى و با اسارت زن و فرزند رسوا خواهى شد؟مصلحت در آن است كه زن و فرزند و اموال را بازگردانى و همان مردان جنگى را با خود ببرى
تصاویری از چند صفحه نخست فایل :
توجه فرمایید بدلیل تهیه ی تصویر با نرم افزار های خارجی متن نمایش داده شده در تصاویر ممکن است دارای اشکالاتی در نمایش برخی حروف باشد که در فایل اصلی بدون مشکل است
مبلغ قابل پرداخت 9,000 تومان
برچسب های مهم